زندگینامه
خانوادهی حسینی از خانوادههای مهاجر افغانستانی که دو فرزند از یازده فرزند خود را در راه اسلام فدا کرده اند.
سید مجتبی و سیداسماعیل پسران شهید این خانواده هستند که مثل پدرشان از همان کودکی نیرومند و قوی پرورش یافتند. پسرانی که گویا برای جنگآوری و دفاع قد کشیده و بزرگ شده بودند؛ در همان افغانستان برای اولین بار وارد ارتش شدند و برای دفاع از کشورشان در مقابل طالبان، سلاح به دست گرفتند.
آنها بعداز 7 سال جنگیدن در افغانستان، با شنیدن خبر در خطر بودن حرم حضرت زینب (س)، برای دفاع از اسلام و حرم پیامآور عاشورا، دفاع از میهن خود را رها کردند تا مدافع حریم عزیزترین های خدا باشند.
برادران حسینی نیمی از عمرشان را در تمرین و آموزشهای نظامی و جنگ و زیر گلوله ی دشمن سپری کردند. مادری داشتند که با وجود همه ی دلهرهها واحساسهای زنانه و مادرانهاش، آنها را به مادرِ دو عالم، حضرت فاطمة الزهرا(س) سپرده بود. او با رفتن و جنگیدن فرزندانش مخالفتی نمیکرد و دفاع از حرم و حریم را وظیفه آنها میدانست.
سیدمجتبی، پسر آرام و خوش اخلاقی بود.او در اولین روز از بهار سال 1365 در مشهد به دنیا آمد. حاصل ازدواجش، «سید عیسی» است. پسر 4 ساله او که اکنون در نبود پدر، مرد خانه است.
به گفتهی پدر، مجتبی مرد تسلیم شدن نبود. او زیردست مستشارهای آمریکایی آموزش نظامی دیده بود. از پا در آوردن و شهید کردنش کار هر کسی نبود! او در وقت شهادت با وجود محاصره ی شدید، فقط دو نارنجک داشت که هوشمندانه، ضامنشان را کشید و آنها را زیرپایش گذاشت تا همزمان با عروج عاشقانهاش، چندین تن از مزدوران دشمن را به هلاکت برساند.
بیست و هفتم خرداد ماه سال 1394 بود که در منطقه بصری الحریر روح این جوان 29 ساله به آسمان ها پر کشید، و جسم خاکیش برای همیشه در بهشت رضا(ع) آرمید.